اینجا، در جهانی گرفتار چنگال ستم و ساختارهای فاسد قدرت، قتل کبرا رضایی، دختر مهاجر افغانستانی، زخمی عمیق بر پیکر انسانیت است.
کبرا رضایی، دختری ۲۶ ساله و مهاجری از افغانستان بود که در ایران زندگی میکرد؛ سرزمینی که قرار بود پناهگاه او باشد اما به قتلگاهش بدل شد.
جزئیات زندگی او مانند پیشینه و دیگر موارد، در سایۀ پنهانکاری گم شده اما او انسانی بود که حق حیاتش را ساختارهای قدرت لگدمال کردند!
اوایل فروردین ۱۴۰۴، کبرا رضایی در مسیر رفتن به محل کار ناپدید شد.
پس از ۵۲ روز در ۱۶ یا ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ تنها تکههایی از جسدش (دست و پا) در بیابانهای حصارک میان زبالهها یافت شد.
این جنایت فجیع، یعنی قتل و سپس مثلهکردن بدن یک انسانی توسط انسانی دیگر، خشونتی غیرقابل دفاع است.
پلیس ایران با آزمایش DNA هویت او را تأیید کرده، اما بقیه جسد مفقود است.
در ادامه روند این پرونده، خانوادۀ متوفی که قصد برگزاری مراسم تدفین را داشتند، با ممانعت مأموران اجرایی مواجه شدهاند. تا لحظۀ تنظیم این گزارش مجوز رسمی برای دفن متوفی صادر نشده و دلایل این تأخیر نیز اعلام نگردیده است.
محل دقیق قتل مشخص نیست و اگر هم باشد در دسترس ما قرار نگرفته.
آیا کبرا در همان بیابان حصارک کشته شد؟
یا جسدش را پس از جنایت آنجا انداختند؟
این ابهام ناشی از بیکفایتی یا پنهانکاری نهادهای دولتی است.
پلیس تنها هویت را تأیید کرده است اما هیچ مظنونی دستگیر نشده و هیچ جزئیاتی از تحقیقات اعلام نگردید.
این بیعملی نماد ناکارآمدی سیستمی است که ادعای حفاظت از مردم دارد، اما در عمل جان مهاجران را بیارزش میشمارد.
و رسانهها(؟) ۵۰ روز سکوت مطلق! این خاموشی، بجز همکاری مستقیم با نهادهای سرکوب نیست. ابزار بایکوت حقیقت و تداوم سلطه شدن در دست حاکمیت.
مردم در شبکههای اجتماعی با هشتگ (#کبرا_رضایی) فریاد اعتراض بلند کردند.
برخی مهاجرستیزی را محکوم نمودند،
تبعیضی ریشهدار که مهاجران را طعمه خشونت میکند.
عدهای این جنایت را سازمانیافته خواندند، نشانهای از ستم سیستماتیک علیه اقلیتها.
یک ادعا میگوید خانواده کبرا مخالف انتشار خبر است، اما این نمیتواند توجیهی برای سکوت جمعی باشد.
منطق روشن است!؛ چرا قاتل آزاد است؟
انگیزه این خشونت چیست؟
چرا جسد تکهتکه شد؟
چرا بقیه بدن مفقود است؟
چرا دفن ممنوع شد؟
و چرا ۵۰ روز حقیقت را پنهان کردند؟
این پرسشها، شکافهای یک سیستم متمرکز و سرکوبگر را عیان میکند نهادی که به جای عدالت، بر بیرحمی و کنترل استوار است.
ما باور داریم که هیچ سلسلهمراتب قدرت
هیچ دولت یا نهادی نباید جان انسانها را اینگونه به بازی بگیرد.
قتل کبرا رضایی فقط یک جنایت نیست
نمادی است از ظلم
از مهاجرستیزی
از بیعدالتی.
ما نمیتوانیم ساکت بمانیم.
کبری رضایی را هم مانند الهه حسیننژاد به قتل رساندند.
این فاجعه این درد ما را به خشم آورده، ما را به مبارزه فرا میخواند.
علیه این سکوت ما ایستادهایم.
برای کبرا، برای هر مظلوم
ما فریاد میزنیم ما میجنگیم تا عدالت برپا شود تا این زنجیرهای ظلم پاره شود.
