نظم طبقاتی نوین، پیش به سوی نئوفئودالیسم

یک آزادی‌خواه

blank

کمتر از یکسال است که هوش‌های مصنوعی در نسخه های ساده به عنوان چت‌بات در اختیار عموم قرار گرفته است، در این چند ماه اخیر هوش‌های مصنوعی پیشتاز با سرعتی بالا در حال تکامل و بهتر شدن هستند از جمله در تولید تصویر، تولید فیلم و انیمشین، تولید صدا و دوبله، ترجمه متن ها و زبان ها. همچنین ابزار های مبتنی بر هوش مصنوعی پیوسته معرفی میشوند از شرکت کاوازاکی که اعلام کرد تا سال ۲۰۲۷ اولین اسب رباتیک مبتنی بر هوش مصنوعی را عرضه میکند تا شرکت گوگل که عینکی برای ترجمه و زیرنویس همزمان و آنی زبان های مختلف را معرفی کرد و همچنین شرکت ایسر که هدفونی با همین ویژگی ترجمه همزمان اما به صورت صوتی را معرفی کرده است، از راه اندازی اولین خط تولید تمام رباتیک توسط ربات های انسان‌نما و عملیاتی کردن ۱۰۰ کامیون خودران و بدون کابین راننده به ظرفیت هر کدام ۹۰ تن برای معادن توسط چین تا عملیاتی کردن اولین کشتی باری بدون خدمه با ظرفیت ۴۰ تن در ایالات متحده آمریکا و همچنین آزمایش ها برای ساخت ربات های انسان‌نمای نظامی یا عملیاتی شدن تاکسی های مسافربری و اتوبوس های خودران و بدون راننده، تمامی این اخبار در تقریبا ۶ ماه منتشر شده است و نوید میدهد که بزودی طی ۵ سال آینده میلیونها نفر شغل خود را از دست خواهند داد و یک سونامی بیکاری در جهان رخ میدهد، حتی در عرصه هایی چون کار خانگی و دیوارچینی و کاشی کاری ربات هایی هوشمند معرفی شده اند و اولین کافه ها و رستوران های رباتیک نیز در شهر های مختلف جهان یکی پس از دیگری در حال ظهور هستند. به راستی به کدام سمت انسان چنین شتابان میرود؟ نظم طبقاتی فعلی آیا در حال دگرگونی است؟
باید گفت بله، همانگونه که نظام طبقاتی فئودالی به نظام طبقاتی سرمایه‌داری تبدیل گشت امروز نیز نظام طبقاتی سرمایه‌داری دوران تغییر خود را سپری میکند و آنچه جایگزینش خواهد شد را نئوفئودالیسم باید نامگذاری کرد البته برخی هم از فئودالیسم دیجیتال برای این نظم جدید طبقاتی استفاده میکنند.
نئوفئودالیسم چیست؟ در یک کلام جایگزین شدن فئودال های قدیم با صاحبان ابرشرکت های تکنولوژی است و جایگزین شدن رعیت های قدیم با ربات های مختلف انسان‌نما و هوش های مصنوعی. در دوران فئودالیسم اربابان یا همان فئودال ها قدرت واقعی بودند و دولت ها پادشاهی را حفظ و تغذیه میکردند فئودال ها انتخاب میکردند که کدام رعیت ها به خدمت نظامی بروند و کدام رعیت ها برای کار بمانند فئودال انحصار تولید غذا را در هر سرزمین داشتند و در یک کلام قدرت حقیقی بودند در نئوفئودالیسم این نقش را صاحبان ابرشرکت های مختلف مخصوصا ابرشرکت های تکنولوژی برعهده‌ دارند. ابرثروتمندانی چون ایلان ماسک و جف بزوس و مارک زاکربرگ که دولت دوم ترامپ را با قدرت پول و رسانه ایجاد کردند صاحبان واقعی قدرت امروز هستند، حتی در عرصه هایی چون صنایع بهداشتی و غذایی تمام برند های دنیا درواقع زیرمجموعه‌های تعداد اندکی از ابرشرکت ها هستند، در صنایع نظامی هم چنین است.

میتوان گفت روند تولد نئوفئودالیسم با جهانی شدن سرمایه شروع گشته بود و حالا با همه‌گیری هوش مصنوعی عملا دوران آنچه به عنوان سرمایه‌داری می‌شناختیم به پایان رسیده است و نئوفئودالیسم متولد گشته.
چشم انداز حقیقی هنوز هم کاملا مشخص نیست اما آنچه میشود پیش‌بینی کرد جهانی است هولناک، بسیاری از متخصصان حوزه تکنولوژی همین حالا هم هشدار داده‌اند که هوش مصنوعی نهایتش میشود انقراض بشر و حتی برخی از این متخصصان از ابرشرکت ها خارج شده اند از جمله تعدادی از بنیانگذاران شرکت open AI که برای علت خروجشان گفتند ما متوجه شدیم چه چیز خطرناکی ساخته‌ایم.

نئوفئودالیسم جهانی خواهد ساخت که حتی نیرو های سرکوبگر دولتی و ارتش ها نیز رفته رفته ربات های انسان‌نما را جایگزین نیروی انسانی کنند و آنانکه روزی به دستور دولت‌ها و سرمایه‌داران توده ها سرکوب میکردند خود قرار است قربانی نظم طبقاتی جدید بشوند و بخش اعظمشان به سونامی بیکاران ملحق شوند. در نئوفئودالیسم به سمتی میرویم که چند سال بعد قدم زدن پلیس های رباتیک و پرواز پهباد های مجهز به سیستم تشخيص چهره کاملا عادی خواهد بود، ربات‌های پلیسی که بدون خستگی در حال انجام وظیفه هستند و بدون احساس ترس از مرگ و دلبستگی به خانواده تنها با دستور یک شخص از مرکز فرماندهی دست به کشتار و دستگیری میزنند. اینکه ساختار عرضه و تقاضا چه میزان دچار تغییر خواهد شد هنوز نامشخص است چرا که سیل جمعیت بیکاران تعداد خریدار ها را نیز کاهش خواهد داد اما آنهایی که این نظم طبقاتی جدید را ایجاد کرده اند و بی‌وقفه در حال تلاش برای نظامی سازی تکنولوژی های هوش مصنوعی و رباتیک دارند قطعا به کاهش تقاضا هم فکر کرده اند، اینکه نقش پول و دولت و ارتش های دولتی چه میزان دست خوش تغییر خواهد شد نیز هنوز مشخص نیست.

نئوفئودالیسم و احتمال انقراض بشر

روند تخریب محیط زیست با انقلاب صنعتی و تولد سرمایه‌داری شدت گرفت این روند با جهانی شدن سرمایه‌داری در طی قرن بیستم شدیدتر شد و پس از جنگ جهانی دوم با وارد شدن به مرحله‌ی مدرنیته سرمایه‌داری چندین برابر گشت، محققان حوزه محیط زیست میگویند که میانگین دمای امروز سیاره زمین بین یک الی یک و نیم درجه سانتیگراد بیشتر از پیش از انقلاب صنعتی است، این میزان توسط سازمان ملل نیز به عنوان زنگ خطر جدی برای بقای بشر اعلام گشت. سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ گرمترین سالهای سیاره زمین بودند، اخیرا در کشور سوئیس یک یخچال طبیعی کاملا فروریخت، تغییرات اقلیمی محصولات بسیاری را در نقاط مختلف زمین دچار آسیب کرده است، مهمترین آبشار شهر سردشت تابستان ۲۰۲۴ کاملا خشک شد، طوفان ها و باران های نامنظم و شدید در بسیاری از کشورها خسارات بسیاری ایجاد کرده است، گرمای شدید در فصول گرم باعث آتش سوزی های گسترده و پی در پی جنگل های جهان شده است از جمله آتش سوزی های عظیم در کانالا و ایالات متحده و روسیه، رکود های باورنکردنی دما در نقاط مختلف به ثبت میرسند، حرکت طبیعی آب های اقیانوسی سیاره بدلیل افزایش دمای آب دچار اختلال گشته است، یخ های قطبی به سرعت در حال آب شدن هستند، آب های زیرزمینی در حال تمام شدن هستند چرا که میزان برداشت ها بسیار زیاد است و طبیعت توان احیای آن را ندارد و شاهد هستیم در ایران و خاورمیانه و جهان بسیاری مناطق روستایی بدلیل اتمام منابع آبی کاملا رها شده اند از جمله روستاهایی در استان اصفهانِ ایران، تاجیکستان خبر از آب شدن بزرگترین یخچال آسیا میدهد و از جامعه جهانی درخواست اقدام فوری برای جلوگیری از افزایش بیشتر دمای زمین دارد. همه اینها اثرات صنعت سودمحور سرمایه‌داری و تولید بیش از نیاز است. نئوفئودالیسم اما نه تنها این بحران ها را کاهش نخواهد داد بلکه دوباره بر شدت تخریب محیط زیست می‌افزاید، ابرشرکت های تولید کننده ربات های انسان‌نما برای تولیدات خود نیاز به استخراج بیشتر منابع دارند، افزایش تولید خودروها و کشتی های هوشمند و برقی نیاز به افزایش استخراج منابع و افزایش استفاده از سوخت های فسیلی برای تولید برق بیشتر دارد، ابرکامپیوتر هایی که هوش های مصنوعی را میسازند هر کدام به اندازه یک شهر بزرگ مصرف برق و آب دارند، تکنولوژی های جدید از جمله هوش های مصنوعی و خودرو های برقی و ربات های انسان‌نما نیاز به عناصری چون طلا و نقره و لیتیوم و مس را افزایش داده اند و افزایش استخراج هر کدام از اینها نتیجه اش افزایش آلودگی محیط زیستی است (برای استخراج ۵ تا ۳۰ گرم طلای خالص از معادن عیار بالا تقریبا یک تن سنگ طلا باید پالایش بشود).

حتی بدون لحاظ کردن معضل نئوفئودالیسم عده بسیاری از محققان از قرن بیستم تا امروز هشدار داده اند که روند تخریب محیط زیست انسانها را به ورطه فروپاشی تمدنی و حتی انقراض میکشاند، تخمین ها نیز متفاوت هستند از جمله نظریه اولدوای که در دهه ۱۹۸۰ پیش بینی کرد عمر تمدن صنعتی تا سال ۲۰۳۰ به دلیل اتمام منابع به پایان میرسد و یک فروپاشی تمدنی با تلفات عظیم انسانی را همراه خواهد داشت، عبدالله اوجالان در آخرین نامه خود که پس از شروع روند صلح نوشته است به شدت ابراز نگرانی میکند و میگویند با ادامه دادن چنین روندی در تخریب محیط زیست نهایتا تا ۵۰ سال آینده بشریت بدلیل نابودی شرایط مناسب حیات منقرض خواهد شد (خواندن کامل این نامه را به مخاطب توصیه میکنم).

اربابان جهان از ابتدای اختراع دولت تا کنون معمولا انسان هایی توهمی و بدذات و خودخواه بوده اند و هنوز هم چنین است، این اربابان نظم جدید هیچ یک از هشدار ها را جدی نمیگیرند از جمله ایلان ماسک و دونالد ترامپ که تغییرات اقلیمی را یک دروغ میدانند، اربابان برایشان زیستن انسانها مهم نبوده و مهم نیز نخواهد بود این توده ها هستند که باید احساس خطر بکنند، خطر جهانی است و فرصت انقلابی جهانی برای سرنگونی دولت و نظام طبقاتی به سرعت در حال پایان است و چه بسا در نهایت زمانی انسان ها متوجه بشوند که دیگر دیر شده است.

بیایید از نظر معنای زندگی هم نگاهی داشته باشیم به این خطر، تا پیش از این دوره هنوز هم بسیاری چیز ها در زندگی انسان معنا داشتند، مترجم شدن معنا داشت، خواننده شدن معنا داشت، دوبلور شدن معنا داشت، نقاش بودن و گرافیست شدن معنا داشت، کارگردانی و ساخت فیلم و بازیگری معنا داشت، راننده شدن معنا داشت، برای کسب آگاهی از تاریخ و علم های گوناگون هر شخص باید سالها صرف مطالعه کتاب ها یا تحصیل در دانشگاه میکرد، با تمام مصیبت ها بازهم اکثر آدمها به اینکه روزی شغلی داشته باشند و زیستنی معمولی نصیبشان بشود امید داشتند، اما حالا نئوفئودالیسم میرود تا زیستن بشر را غرق در پوچی و بی‌معنایی و ناامیدی بکند همانگونه که نیچه هشدار داده بود آینده همه‌گیر شدن پوچی است. نئوفئودالیسم همچنین با افزایش فقر و فلاکت ناشی از بیکار شدن اکثریت توده ها و افزایش سلطه گری و سرکوب جهانی خواهد ساخت که حتی اگر در آن انسان هنوز هم منقرض نشده باشد سیاره ش مانند جهنمی است که زیستن انسان در آن چیزی جز رنج و مصیبت و ترس نیست، ۹۹ سال پیش در سال ۱۹۲۶ نویسندگان پلتفرم سازمانی آنارشیست‌های آزادی‌خواه هشدار داده بودند که با پیشرفت تکنولوژی انقلاب و انقلابی‌گری نیز پیوسته سخت تر خواهد شد و با نئوفئودالیسم چه بسا این عمل بزودی غیرممکن بشود، کدام نیروی گریلایی توان جنگ مقابل ربات‌های خستگی ناپذیر فولادی مسلح را خواهد داشت؟ کدام چریک شهری میتواند از دید دوربین های هوشمند تشخیص چهره خود را پنهان کند، سازماندهی های مخفی را چه کسانی می‌توانند ایجاد کنند؟ اینها همه هشدارهایی هستند که تنها انسان های خوشبین و احمق نادیده میگرند، در نهایت مانند همیشه نتیجه‌گیری نهایی بر عهده مخاطب است، اینکه چه باید کرد و چه میتوان کرد؟ اینکه اصلا چه میزان فرصت باقی است؟ همه اینها بر عهده مخاطب است، آزاد کننده وجود ندارد این خود توده‌ها هستند که باید برای آزادی و نجات خودشان فکر کنند و راهی بیابند.

اواخر بهار ۲۰۲۵
یک آزادی‌خواه
جایی در خاورمیانه