قوم‌گرایی؛ سایه وحشت

blank

در این سرزمین رنج‌دیده، جایی که خون فرزندانش خاک را سرخ کرده و بادهای ستم، غبار تفرقه را بر چهره‌اش پاشیده‌اند، ما، مبارزان آزادی، در سال‌های ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ هجری خورشیدی، شاهد توطئه‌ای شوم برای شکافتن پیکر این مردم هستیم.

افغانستانِ زخمی، با تنوع اقوام چون پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، در چنگال دستان پلید استبداد و جهل گرفتار آمده است.

من، یک آنارشیست ستم‌ستیز، که قلبم با شعله‌ی رهایی می‌سوزد، فریاد می‌زنم:

“این اختلافات قومی و زخم‌های خون‌چکان، نه از اراده‌ی مردم، بلکه از نقشه‌های کثیف دشمنان برابری زاده شده‌اند!”

برخیزید، ای ستمدیدگان! که زمان درهم شکستن زنجیرهای تعصب و قدرت فرارسیده است.

در میدان مجازی، جایی که “شبکه‌های اجتماعی” به سنگر جنگ کلامی بدل گشته‌اند، کلمات چون خنجرهای زهرآلود، قلب وحدت و هم‌بسته‌گی را می‌درند.

در تیک‌تاک و توییتر، مزدوران ناشناس با زبانی آکنده از کینه، هویت هزاره‌های سنی‌مذهب را لگدمال می‌کنند و با ایجاد تفرقه و تنش میان اقوام، دست به هر برنامه‌ریزی برای ایجاد گسل‌های بزرگ قومی می‌زنند. آنان افکار نژادپرستانه و فاشیستی را ترویج و عملی می‌کنند و بر ذهن جوانان و نوجوانان افغانستان تأثیرات مخرب و عمیقی می‌گذارند.

این تحریکات بخشی از توطئه‌های کثیف برای آشوب قومی و مذهبی‌ست، تا ما، شهروندان این جغرافیا، از مبارزه با دشمن اصلی ــ استبداد طالبانی و فقر استخوان‌سوز ــ باز بمانیم.

آیا اتفاقی‌ست که در این سال‌های سرنوشت‌ساز (۱۴۰۳ و ۱۴۰۴)، گسل‌های قومی را بیدار کرده‌اند تا همبستگی‌مان را به تاراج برند و افکار نژادپرستی را ترویج دهند؟

نه! این دسیسه‌ای‌ست برای به خاک و خون کشیدن آرمان رهایی و آزادی، برای نابودی رؤیای زندگی در صلح و دوستی.

من، که رویایم جهانی‌ست بی‌سلطه، بی‌مرز و بی‌ستم، می‌بینم چگونه این آتش نفرت از صفحه‌های مجازی به کوچه‌های خاکی و کلبه‌های گِلی سرازیر شده است.

پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک و دیگران، هر یک با شکوه هویت خویش، به‌جای درهم تنیدن دست‌ها، به دام جدال افتاده‌اند. شاید ما اکنون در آستانه‌ی یک درگیری داخلی میان اقوام قرار داریم.

این شکاف‌ها ریشه در تاریخ سیاه استعمار و قبیله‌گرایی دارد؛ همان سیاست‌هایی که ما را به جان هم انداختند. امروز نیز طالبان ــ این جلادان زن‌ستیز و ضد آزادی ــ که از ۲۰۲۱ بر کرسی استبداد نشسته‌اند، با سرکوب زنان، اقلیت‌ها و آزادگان، این آتش را شعله‌ورتر کرده‌اند.

این ستم‌گران، که فریب صلح بر لب دارند، ناتوان از پیوند دادن جامعه‌ی چندرنگ ما هستند و با حماقت‌شان، ما را به پرتگاه نفرت می‌رانند؛ همان‌گونه که در دوره‌ی نخست‌شان، اقوام بسیاری را سرکوب، تبعید و زندانی کردند.

اما من، مبارزی آنارشیست، با خشم انقلابی فریاد می‌زنم:

این بازی قومی و این زخم‌های ساخته‌گی، در برابر جنگ بزرگ‌تر طالبان علیه آزادگان، رنگ می‌بازد.

برخیزید، ای مردم ستم‌دیده! جبهه‌ای آتشین علیه طالبان بسازیم، نه به نام قوم، زبان یا مذهب، بلکه به نام آزادی و آرمان رهایی؛ برای آینده‌ی دختران و زنان این سرزمین، برای ایستادگی در برابر ظلم و ستم طالبانی.

شبکه‌های اجتماعی، این میدان دوپهلو، امروز ابزار نفرت‌اند، اما فردا می‌توانند شعله‌ای باشند برای سوزاندن پایه‌های ستم.

خطر پیش روی ماست: تفرقه، ناامنی، فروپاشی و نژادپرستی.

اما ما، فرزندان آزادی که به هیچ سلطه‌ای سر خم نکرده‌ایم، این گسل‌ها را به خاکریز وحدت بدل خواهیم کرد.

ای خواهران و برادران! مشت‌های‌تان را گره کنید، خشم‌تان را برافروزید، و با یکدیگر، در این راه خونین، برای رهایی این خاک از چنگ تفرقه و استبداد بجنگید؛ تا کودکان‌مان با افکار نژادپرستی و قوم‌گرایی بزرگ نشوند؛ تا دختران این سرزمین، بدون هیچ قید و بندی، به آرمان‌های زندگی‌شان دست یابند.

زمان انقلاب است.
زمان رستن از بند.
زمان ساختن جهانی برابر و آزاد؛ برای دنیایی بدون تعصب و نژادپرستی.

برای آزادی ✌🏾

زانیار
چهارشنبه، ۱۴ خرداد ۱۴۰۴
ساعت ۳ بامداد